باورهای ما

ما باور داریم به خدای یکتای پدر؛ قادر مطلق؛ آفریدگار آسمان و زمین و هر آنچه پیدا و ناپیداست.

و به خداوند یکتا؛ عیسای مسیح؛ پسر یگانه خدا. او خداست از خدا؛ نور از نور؛ خدای راستین از خدای راستین هم ذات با پدر. از طریق او همه چیز هستی یافت برای ما آدمیان و برای نجات ما.

ما ایمان داریم به روح القدس که خداوند و بخشنده حیات و حکمت است. که از پدر و پسر صادر می گردد. او را با پدر و پسر یک پرستش و یک جلال است.

ما با تمامی دل و جان به فرمان خدا که می گوید: هر که خدا را دوست دارد؛ باید دیگران را نیز دوست بدارد اعتقاد داریم. زیرا اگر کسانی را که می بینم نمی توانیم محبت کنیم؛ محال است خدایی را که ندیده ایم محبت نماییم. (اول یوحنا ۲۱-۲۰:۴)
اول قرنتیان ۱۳ را فراموش نمی کنیم که می گوید؛ ارزش بهترین نبوت ها؛ موعظه ها؛ شفا؛ درک و معرفت؛ بخشش و جانفشانی و ... یک طرف و ارزش محبت یک طرف! اگر محبت نداشته باشیم هیچ سودی عاید ما نمی شود و بسان یک طبل میان تهی خواهیم بود چه فایده دارد که تمامی آیات کتاب مقدس را از حفظ بوده و بهترین واعظ جهان باشیم اما با رفتار خود دیگران را از خود رنجانده و دور سازیم؟‌

اتحاد مومنین

ما اتحاد مومنین را زیبا و دلپسند دانسته؛ شاه کلیدی جهت برقراری کامیابی و سلامت در کلیسا و جامعه؛ دریافت برکت و زندگی ای که پایانی ندارد می دانیم (مزامیر ۱۳۳ ؛ افسسیان ۳:۴)
ما معتقدیم ترس و حرمت خداوند بزرگترین گنجینه ایمانداران است. ایمان و محبت در قالب حرف نیست بلکه یکی از عملی ترین راههای نشان دادن حرمت به خداوند؛ احترام گذاشتن به فرزندانی است که او جانش را فدای آنها کرده گرچه با ما متفاوت باشند. (یوحنا ۱۵:۱۴؛ اشعیا ۶:۳۳) خدا محبت است و هر که با محبت زندگی می کند؛ در خدا ساکن است و خدا دراو (اول یوحنا ۴: ۱۶)

خداوند گروه ۱۲(یک خداوند؛ یک کلیسا) را جهت تعلیم کلام یا هم شکل کردن ایمانداران دیگر با خود نخوانده؛ چرا که ما می دانیم اعضای یک بدن سالم؛ باید با هم متفاوت باشند. ما این تفاوت را جشن می گیریم. بدن مسیح همچون حلقه های المپیک می ماند؛ گرچه هر کدام از ما خدمات جداگانه خود را به عهده داریم اما به دور از منطق نیست که در یک نقطه با هم ملاقات و همکاری داشته باشیم تا انسجام و یکپارچگی در سراسر کلیسا از شرق تا غرب برقرار باشد. کلیسایی که در قمست حلقه خود به تنهایی درست عمل می کند و با آغوشی باز دستان کلیسای بغل دستی خود را نیز در روح محبت و راستی به گرمی می فشارد؛ مسلما کلیسایی خواهد بود که باعث شادی داماد سماوی شده ووقتی دعا می کند دعاهای او شنیده خواهد شد. مگر نه آن است که کلام می فرماید: «اگر فقط کسانی را دوست بدارید که شما را دوست دارند چه افتخاری دارد؟ حتی خطاکاران نیز دوستان خود را دوست دارند! اگر فقط به دوستان خود سلام کنید چه کار فوق العاده ای کرده اید؟» (لوقا ۳۲:۶ و متی ۴۶:۵) براستی که زمان آن رسیده ما جواب دعای مسیح شویم در جاییکه فرمود: ای پدر مقدس با قدرت نام خود کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آنها یکی باشند همان طوریکه ما یکی هستیم. (یوحنا ۱۷: ۱۱)

سوال بزرگ!

بنابراین؛ آیا فکر می کنید برای متحد شدن بدن مسیح و نجات و آزادی ایران؛ کافی باشد هر کدام از ما ایماندران پشت درهای بسته و دیوارهای بلند و سنگی ساختمان کلیسا با اعضای کلیسای خود حتی شده شب و ر وز در دعا باشیم؟ آیا این است معنای اتحادی که خداوند در مزامیر ۱۳۳ در نظر دارد که می گوید بسیار زیبا و دلپسند است و باعث دریافت زندگی بی پایان می شود؟ آیا تنها دعاهای افراد یک کلیسا با هم؛ همان نوع دعا و فروتنی است که خداوند در دوم تواریخ ۷ آیه ۱۴ در نظر دارد که می فرماید قلب خدا را لمس کرده باعث می شود از آسمانها صدای آنان را بشنود؛ گناهان قوم را ببخشد؛ کامیابی را به سرزمین آنها وارد سازد و چشم و گوش  او را متوجه نیایشی سازد که در آن مکان به جا آورده می شود؟‌

هرگزو هرگز!!!

بدن مسیح از اعضای گوناگون تشکیل شده؛ دست؛ جدا از پا یا پا جدا از چشم و چشم جدا از قلب و... به چه کار آید؟ یک خداوند؛ یک سر؛‌ یک بدن.

آیا هیچ فکر کرده اید که محبت واقعی طبیعتا جذب می کند نه دفع! پس چرا کلیساهای ما خالی از جمعیت هستند و رهبران کلیسا از هم دور؟

چند سوال که هر روزه به آنها می اندیشم

خدا انتظار دعا ؛ محبت و فروتنی را از دنیا ندارد بلکه فقط از قوم خود؛ از فرزندان راستین ابراهیم؛ اسحاق و یعقوب. آیا من براستی جزیی از قوم خدا هستم که به اتحاد و احترام اهمیت دهم؟

مطابق کلام خدا یکی از فرق های مبرز بین فرزندان او و فرزندان ابلیس در چیست؟ (در نیکی نکردن و یا برادر و خواهر خود را دوست نداشتن... اول یوحنا ۳: ۱۰)

آیا ما مسیحیان مخالف قانون ضد بشری اعدام در ایران ودنیا هستیم؟ پس چرا برخی هر روزه خود قتل می کنیم و بعد انجام آنرا توسط مردم دنیا بسیار ضد انسانی می دانیم؟ مگر نه این است که کلام خداوند بوضوح می گوید هر که از برادر خود متنفر باشد قاتل است و هیچ قاتلی حیات جاودانی ندارد؟ اگر من اینکار را انجام می دهم از دنیا چه انتظاری دارم؟

آیا ما مسیحیان فکر می کنیم تنها غیر ایمانداران در در قلمرو مرگ و تاریکی زندگی می کنند و ما نه؟ در جاییکه می دانیم کلام بوضوح می فرماید هر که دیگران را دوست ندارد در قلمرو مرگ و تاریکی زندگی می کند. (اول یوحنا ۳: ۱۴-۱۵)

بنا بر کلام خداوند؛ نجات اول به یهود داده شده و سپس به غیریهود (رومیان ۱: ۱۶). به همین منوال قضاوت نیز ابتدا از خانه خدا شروع شده سپس به دیگران می رسد. گروه ۱۲ هوشیارانه به این مطلب می نگرد که اگر چنانچه رویای بیداری؛ تبدیل و برکت را برای مردم ایران داریم؛ لازم است این بیداری و تبدیل؛ ابتدا در بدن خود مسیح ایجاد گردد. اگر نجات نیکان این قدر دشوار است؛ عاقبت اشخاص دور از خدا چه خواهد بود؟ (اول پطرس ۴: ۱۷)
اگر بدن مسیح اجازه داد اول باغبان او را هرس کرده ؛ تبدیل و متحد سازد؛ آنوقت این اتحاد به جامعه خارج از کلیسا و وطن ما نیز منتقل خواهد شد؛ خداوند اجازه خواهد داد دوباره در شهرهای خود زندگی کنیم و ویرانه های ایران را بازسازی کنیم. (حزقیال ۳۶: ۳۳)

یکی از تار و پود های گروه ۱۲ را ایمان به قدوسیت خدای پدر و خواست او جهت پاکی و نیکی فرزندانش تشکیل داده است (متی ۴۸:۵ اول قرنتیان ۱:۸)
تار و پود دیگر گروه ۱۲ را دعا و خصوصا شفاعت مداوم تشکیل میدهد با اطاعت و دنباله روی از خدای تثلیت؛ یعنی انجام اراده پدر و اطاعت ازعیسای مسیح که پاک؛ بی غرض و بی آلایش تا به ابد زنده است تا برای کسانی که به حضور خدا می آیند شفاعت کند و هدایت روح القدس که مطابق خواست خدا برای مقدسین شفاعت می کند. (عبرانیان ۲۵:۷؛ رومیان ۳۴:۸)

بزرگی در چیست؟

ما بزرگترین رهبر را کسی می بینیم که پیوسته حوله بر کمر بسته فروتن ترین؛ کوچکترین و خادم ترین بین مردم باشد نه اینکه مانند ملل دنیا ولی نعمت خوانده شود؛ بر مردم حکمرانی کند و خدمت برایش هویت و شهرت باشد. ( لوقا ۲۲: ۲۶-۲۵)

ما آگاهیم که کلام می فرماید فرزندان راستین خدا کسانی هستند که اراده پدر آسمانی را به انجام می رسانند نه هر کس که خداوند؛ خداوند می گوید و به نام او نبوت می کند (متی ۱۲:۲۵ و متی ۲۱-۲۳:۷)
ما آگاه هستیم نه هر ایمانداری که نام مسیح را بر زبان می آورد زندگی اش به حیات منتهی می شود زیرا همانطور که کلام می گوید دری که به حیات منتهی می شود تنگ و راهش دشوار است و یابندگان آن کم هستند و دری که بزرگ و راهی که وسیع است به هلاکت می رسد و کسانی که این راه را می پیمایند بسیارند (متی ۱۳:۷)
ما باور داریم که داوری از فرزندان خدا شروع می شود (اول پطرس ۱۷:۴) آنها که از سخنان کسی که روی زمین سخن می گفت سر باز زدند؛ به کیفر خود رسیدند پس اگر ما از گوش دادن به آن کسی که از آسمان سخن می گوید روی گردانیم چقدر دچار کیفر شدیدتری خواهیم شد! (عبرانیان ۲۵:۱۲)

به عبارتی؛ گرچه برخی از ما ایماندارن می گوییم به عیسی مسیح ایمان داریم اما اگر بیدار نبوده و مراقب اعمال خود نباشیم در روز داوری متعجب و ناامید خواهیم شد و راهی به ملکوت جادوان خداوند پیدا نخواهیم کرد ؛ گرچه در این دنیا خداوند خداوند گوییم و به نام مسیح معجزات و نبوت کنیم. (متی ۲۲-۲۳:۷) پس ما باور داریم نیکوست به دور از غرور؛ مدام اجازه دهیم خداوند دل ما را تفتیش نماید و اصلاح یا هرس کردن شاخه هایمان برای ما چون روغنی خوشبو باشد تا زنده ایم و هنوز مهلت داریم. (امثال ۱۱:۲)

ما معتقدیم خداوند از ابتدای آفرینش نگهداری و حکمروایی بر روی زمین را بدست انسان سپرد. اگر از وضعیت کنونی آن راضی نیستیم خود مقصریم و اکنون زمان تزلزل مخلوقات تزلزل پذیر؛ تفتیش دل؛ بررسی اعمال و رفتار خود و بازگشت بسوی خداست تا در روز داوری با جهان محکوم نگردیم (پیدایش ۲۸-۲۶:۱ و اول قرنتیان ۳۲:۱۱ عبرانیان ۲۷-۲۶:۱۲))
خداوند لقب پادشاهان و حکمرانان روی زمین را به فرزندان خود داده است تا با اقتدار یگانه پسرش عیسی مسیح؛ با عصای آهنین بر تمامی زمین حکمرانی کنیم. ما بر کلام خداوند ایستاده ایم که می فرماید: تو از من بخواه و من تمام ملتها را میراث تو می سازم. گروه ۱۲ مصممانه خواهان این میراث است. (میزامیر ۸:۲ و ۱۰:۲)
ما معتقدیم بنا بر کلام خداوند؛ ما نژادی برگزیده و کاهنانی هستیم که به فرمانروایی و پادشاهی با خداوند در زمین خوانده شده ایم. ملتی مقدس و قوم خاص خدا هستیم تا کارها و صفات عالی خدایی را که ما را از تاریکی به نور عجیب خود دعوت کرده است به همه اعلام کنیم و نه بدتر باعث خرابی نام شایسته ای شویم که بر ماست. پس رسالت مهمی داریم که باید انجان دهیم. (اول پطرس ۹:۲)
در مقام نژادی برگزیده؛ باید رفتار و زندگی ما باعث جلال نام خدا و نشانگر برگزیدگی ما باشد در مقام کاهن؛ باید با معبدی پاک؛ درمحراب دعا نیازهای مردم را به حضور خدا برده و پیامهای خدا را به حضور مردم
در مقام پادشاهی و فرمانروایی باید با اقتدار و امانتداری دروازه های قدیمی را باز نماییم و خود کنار رویم تا پادشاه جلال داخل شود و اراده خداوند همانطور که در آسمان اجرا می شود در زمین نیز اجرا گردد.(مزامیر۷:۲۴)